اگر می فهمیدم خواهرم شلخته است، او را هم می کشاندم توی احمق. برای این افراد، تحویل دادن الاغ به آنها امری عادی است. اگرچه برای ظاهر، آنها برای چند دقیقه شکسته می شوند، اما وقتی چند قطره روان کننده ظاهر می شوند - به سرعت به صورت مقعدی روی فالوس می نشینند. پس این خواهر کوچولو خوب است که احساس می کند یک نجیب زاده است، تمام مهارت های خود را در مقابل برادرش به رخ می کشد، و اجازه می دهد او در الاغش تمام شود. هر عوضی آرزوی بهترین بودن را در آن دارد.
یک پدر مهربان همیشه از دخترش مراقبت می کند. اگر لازم باشد می رود زیر دوش و به اتاق خواب می رود. و دختر، به هر حال، واقعاً به توجه والدینش نیاز دارد. بله، آن طور که او تصور می کرد نیست، اما او در مورد والدین چه می داند؟ بابا بهتر می داند که به او درسی بدهد. این بار موضوع رابطه جنسی زن و مرد بود. و به نظر می رسید که دخترش آن را به خوبی یاد گرفته است. او مطیع بود در حالی که او او را لعنت می کرد. البته او هنوز باید مطالب را تقویت می کرد و بابا قول داد این کار را انجام دهد. بله، و او نیز به او عشق زیادی دارد.
خواهر از برادرش خجالتی نیست - او مدتهاست بدن او را می شناسد و استفاده می کند. او اغلب او را نجات می داد در حالی که دوست دختر ثابتی نداشت. حالا او یک دوست دختر دارد، اما از خوشحال کردن خواهر کوچکش لذت می برد. و او همیشه فقط در دهان او می آید - او طعم اسپرم را دوست دارد.